من چقدر به این نیاز دارم؟
متن بالا در مجله طنزیمات:
من چقدر به این نیاز دارم؟؟؟
اهمیت جمله بالا،آدم جهان اولی را از آدم جهان سومی تمییز میدهد،خیلی ها عقیده دارند جهان اولی و با فرهنگند ولی،پایینو بخونید!!!
در مملکت جهان اول،یعنی جایی که پر از گل و بُلبُلُ و زرق و برق است،آدم ها یاد میگیرند که بدانند به هرچیزی چقدر نیاز دارند؟؟؟تاکید میکنم بدانند... و به همان مقدار استفاده کنند.
در کشور ما که نمودی از جهان سوم و تا حدودی جهان دوم است،این یاد گرفتن ها شعاری است و فقط عده ی کمی قادر به انجامش می شوند،آن ها همان هایی هستند که همرنگ جماعت نیستند و رسوا شده اند!(خداروشکر یکی از اون هام)
در خانه ای که
-در اتاق های خالی لامپ روشن است
-افراد برای مسواک زدن،وضو گرفتن و صابون زدن به دست هاشان آب باز میگذارند
-کیلو کیلو میوه میخرند تا حداقل نصفش هدر رود
-غذاهای دور ریز از غذای مصرفی بیشتر است
-بخاری جایگزین لباس گرم و پتو می شود
-و در ساعات اوج،اتو روشن میکنند:
منابع هیچگاه جمع نخواهد شد،انرژی هدر خواهد رفت،نظم ایجاد نخواهد شد و سردرگمی و کمبود فراوان با وجود تمام داشته ها همیشه وجود خواهد داشت.
کشور ما نمونه بزرگی از خانه های ماست.بخش زیادی از هزینه های جاری در همه جا! صرف قبوض آب و برق و گاز و تلفن های بی جا می شود و نمی دانند که اگر جلویش گرفته شود چه که نمی شود.
حرف من هم شعار بود اما مثالی میزنم که آنرا از شعار دور کنم،در زندگی خانواده خودم:
هر کیلو وات انرژی هزینه ای حدود ۵۰۰تومان دارد و هر لامپ ۴۰ وات در ۲۴ ساعت حدود ۱ کیلو وات انرژی مصرف میکند.
خانه های همه پر از لامپ است،اگر ۲ تا از آنها را خاموش کنیم،در ماه حدود ۳۰ هزارتومان در هزینه ها از اسراف جلوگیری شده و این را اگر در ۲۲ میلیون خانواده ایرانی ضرب کنیم،خودتان حساب کنید